سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عشق به خدا
قالب وبلاگ

از همان آغاز ورودمان به کرج که مصادف بود با اوج اعتراض و مبارزه مردم با حکومت شاهنشاهی ، حسین در تکاپوی پیوستن به این مو ج عظیم و نهضت مقدس ، پیوسته در آمد و شد بود .

روزی هنگام بازگشت از مدرسه تصادف نمود و طحالش آسیب دید .

درست همان زمان حضرت امام (ره ) نیز به ایران بازگشتند .

خوب یادم هست فردای روزیکه از بیمارستان مرخص شد ، از من اجازه خواست تا به زیارت آقابرود و به او گفتم : « آخر تازه دیروز از بیمارستان آمده ای .

http://mbasiji.mihanblog.com

هر وقت بهترشدی انشاءالله همگی با هم می رویم .»

اما او آنقدر اصرار ورزیدند که ناچار شدیم همراه برادرش داوود ، به تهران … نزد امام (ره ) … بفرستیمش .

وقتی از دیدار رهبر انقلاب خمینی بزرگ ( ره ) بازگشت ، با خوشحالی وصف ناپذیر و شوری خاص از انقلاب و مردم حسین و امام یاد می کرد و از آن پس تصمیم گرفت سربازی غیور باشد برای میهن اسلامی‌اش .

راوی:پدر شهید


[ سه شنبه 88/10/29 ] [ 1:31 صبح ] [ مهدی ا نگالی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
آرشیو مطالب
امکانات وب


تبادل لینک

فروش بک لینک